سلام به وب من خوش آمدید(آرزو)
آری...انگار آن پیرمرد رهگذر در نصیحت هایش راست می گفت که: درد دلت را به کسی نگو یاد می گیرند دلت را از کجا به درد آورند.... چارلی چاپلین می گوید: آموخته ام که با پول می شود رختخواب خرید ولی نه خواب نه ساعت خرید ولی زمان نه مقام خرید ولی احترام نه کتاب خرید ولی دانش نه دارو خرید ولی سلامتی نه خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره می توان قلب خرید ولی دوست خوب را نه کاش بدانی چشمانم می خندد... ولی دلم دارد خفه می شود زیر یک ب غ ض ! .. زندگی مثل پیانوست...دکمه های سیاه برای غم ها ودکمه های سفید برای شادیها.امازمانی می توان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفیدوسیاه را با هم فشار دهی توجه کردید آدما یا مثل کوه پشتتن یا مثل کوه جلوی راهت؟! اینی که میکشم دردنبودنت تو این روزا نیست...تاوان بودنت توی آن روزهاست... یه سری آدما رو نباید بالا برد باید بالا آورد!!! شاید تنها کسی نبودم که دوستت داشتم اما تنها کسی بودم که تنها تورا دوست داشتم... هوای فاصله سرد است من از کلاف دلم برایت خیال گرم می بافم... یادمان باشد شاید شبی چنان آرام گرفتیم که دیدار صبح فردا ممکن نشد پس به امید فرداها محبت هایمان را ذخیره نکنیم. خدایا خودم مراقب دشمنانم هستم تو مراقب دوستانم باش. مردم گویند:آدم های خوب را پیدا کنید و بدی را رها کنید.اما باید اینگونه باشد:خوبی ها را در آدم ها پیدا کنید و بدی آنها را نادیده بگیرید. " هیچ کس کامل نیست هیچ کس" بر آنچه گذشت آنچه شکست آنچه بریخت غصه نخور! زندگی اگر زیبا بود با گریه شروع نمی شد...... بارالها زیباترین لحظاتم را نصیب مادرم کن که زیباترین لحظات را فدای من کرد.!!!! به نام آنکه قطره وجودش را در دلم چکاند..... به غم کسی اسیرم که زمن خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد غلط است که هر که گوید دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد کاش در دهکده عشق فراری بودم در بازار صداقت کمی ارزانی بودم صدبار سفر کردم و عاشق نشدم تو چه بودی که تو را دیدم و دیوانه شدم باز هم قلبی به پایم افتاد / باز هم چشمی به رویم خیره شد باز هم در گیر و دار یک نبرد/عشق من بر قلب فردی چیره شد باز هم از چشمه لبهای من/تشنه ای سیراب شد سیراب شد باز هم در بستر آغوش من/رهروی در خواب شد در خواب شد بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز/خود نمیدانم چه می جویم در آن عاشقی دیوانه میخواهم که زود / بگذرد از جاه و مال و آبرو او شراب بوسه میخواهد از من / من چه گویم قلب پر امید را او به فکر لذت غافل که من /طالبم آن لذت جاوید را من صفای عشق میخواهم از او/ تا فدا سازم وجود خویش را او تنی میخواهد از من آتشین/ تا در او سبو زند تشویش را او به من گوید ای آغوش گرم/ مست نازم کن که من دیوانه ام من به او گویم ای نا آشنا / بگذر از من من تو را بیگانه ام * نا آشنا* دل که رنجید از کسی/خرسند کردن مشکل است شیشه بشکسته را / پیوند کردن مشکل است بار حمالان به دوش خود کشیدن ننگ نیست زیر بار منت نامرد رفتن مشکل است تا توانی در جهان یکرنگ باش قالی صد رنگ زیر پا افتاده است. در خلوت من نگاه سبزت جاریست این قسمت بی تو بودنم اجباریست روزای سختم که تموم شد میرم میزنم رو شونه خدا میگم: حال کردی جنبه رو....... خسته شدم از بس آرزو کردم و دیگران به آن رسیدند می شود راه دلت را به دلم باز کنی با من امشب غزلی تازه تر آغاز کنی دیدگان دل من خسته به دیواری ماند کاشکی با دل من یک سفر آغاز کنی همیشه از جدایی می ترسم. همیشه جدایی برام سخت بوده.کاش واژه ای به اسم جدایی نبود. به خدا قسمت می دم اگر عزم جدایی داشتی هرگز این راز عذاب آور را به من نگو. بزار در وادی بی پایان عشق شور انگیزت در سرگردانی بمونم تا شاید درک حقیقت برایم آسان شود!!!! *آرزوی محال* امروز زلف آرزوهایم را یکی یکی شانه زدم وبه فردایی بارانی هدیه دادم اما فطرت عاشقانه ام را بر بال سخاوت نوشتم تا به رنگین کمان برسد. امروز آغازی پاک با نگاه خورشید داشتم و با نگاه ستاره غروبی تازه را حس کردم. (حسرت) زندگی زیباست.زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست. گربیافروزیش رقص شعله اش تا هر کران پیداست. ورنه خاموش است و خاموشی *این گناه ماست* نتیجه گیری سریع در رخدادهای مهم زندگی از بی خردی است در دوستی درنگ کنید...اما وقتی دوست شدید وفادار باشید! در ازای هر دقیقه عصبانیت.شصت ثانیه شادی را از دست می دهید.!!! انسان باید از هر حیث چه ظاهر و چه باطن زیبا وآراسته باشد.
Design By : Mihantheme |